زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت
سالهـای پـیـش داغ بیکـرانی دیـدهام رأس بابـایـم به نی در کاروانی دیدهام از بـدنهای رهـا افـتاده یـادی کـردهام در مدینه تا که سقف و سایبانی دیدهام داغ پـاره پـیکـرِ اکـبـر برایـم تازه شد تا میان شـهـر، زیـبا رو جـوانی دیدهام سوختم یاد رباب و اصغرِ لب تشنهاش کودک ششماههای را هر زمانی دیدهام رنج و درد شام بود از کربلا هم سخت تر روز و شب آنجا بـلایی آسمانی دیدهام یاد رأسِ در میانِ طشت خون گرییدهام هر کجا که چوب یا که خیزرانی دیدهام هرچه از یادم رود، این غصه در دل ماندنی ست عمّهام را در اسارت قـد کـمانی دیدهام |